گفتم : بچه ها امروز نقاشی می کشیم
گفت : چی بکشیم ، آقا
گفتم : نگاه کنید به اطراف .. هر چی که چشمتان را گرفت ، همان را بکشید
....
نقاشی اش را قبل از همه آورد پیش من
تصویر آدمی بود با بینی پهن و چشمهای ریز و بدنی یک چهارم سرش
گفتم : چه زشت !
گفت : کاریکاتوره ، آقا
گفتم : کی هست ؟
سرش را پایین انداخت و گفت : خودم ، آقا
....
سلام..........
زیبا بود ........
کاش همه اول چیزی که به چشمشان می خورد خودشان بود.......
صداقت جالبی بود....
راسی دل نوشته ها به آخرین بهار تغییر پیدا کرد...www.akharinbahar.ir
آرزومند بهترین آرزوها
بمونین
بهاربارونی
حامد عزیز
اول جواب کامنتت را که در خیزران داده ام همنجا برایت میگذارم
تا به زحمت نیفتی بعد در کامنت جداگانه راجع به کارجدیت سعی میکنم اگر قابل بدانی چیزی بنویسم
حامد عزیز دوست گرانقد وشاعرم
که برایم عزیزی که برایم محترمی که خلق خوش وخوی مهربان داری
که در دنیای پرازنکبت دراین لوش ولاشه زار در کنارت احساس آرامش میکنم فکرت را دوست دارم منش وشخصیت تورا میپسندم بی ادعائیت راارج مینهم وبه نظراتت احترام میگذارم وبه با تو دوست بودن افتخار میکنم
میدانم شما هم مثل من آنارشیست نیستی گفتیم که همه ی ما خطوطی را لازم میدانیم و احترام میگذاریم به قوانینی که به کرامت انسان احترام میگذرد منهم مثل تو خطوطی را زیر پا میگذارم که دست وپا گیر است وسبب مسخ انسان میشود
به فکرت بودم وبه زودی خدمت خواهم رسید
از اینکه وبلاگت را به روز کردی خوشحالم میدانم تو از آن دست مدعیانی نیستی که روزی یک خروار اراجیف مینویسند
ابلهانی را میشناسم که روزی یک جوال زباله بار این صفحات نورانی میکنند به پسر سلمانی گیر میدهند به دختر همکلاس گیرمیدهند خلاصه وظایف گیرهای سه پیچ را انجام میدهند ادعای قضل وکمالات هم دارند
با احترام ادب اشتیاق ومحبت های بی پایان
خیزران
حامد عزیز
میدانی خوشحالیم از چیست؟؟؟
جوابش ساده است سخت ترین کارها ساده نویسی است
وتا زمانی که زیبائی ها-زشتی ها وواقعیتها هستی به عمق جان کسی نفوذ نکرده باشد تخیل ورویا ی احساس بیان آنها رادرکسی بوجودنمی آورد.
گفتمگفت شما(به جای اینکه بگویم پرسش وپاسخ)
تصویر یک کلاس را زنده میکند بدون اینکه از کلاس سخنی به میان آمده باشد.
در این کلاس معلم دیکتاتورنیست منولوگ(تک گوئی)به کارنمی گیرد اگرچه مخاطبینش بچه هستند.به(دیالوگ) روی می آورد معلم آزادمنشی را تجسم میکنیم بدون اینکه آزاد منشی او بیان شده باشد آزادمنشی نشان داده شده تصویر
شده معلم کل دنیا را یک هستی به هم پیوسته میداند عارف بزرگی است که بچه ها را هم به زحمت نمی اندازد راهنمائیش این است که هر چه دوروبرتان است بکشید بعد معلم نقاش است میخواهد به هستی چیزی اضافه کند میخواهد بچه ها به زندگی معنی جدیدی بدهند.
این جا نتیجه کار هم گله وار نیست که با پایمال کردن حقوق فردی یکباره رمه ی انسانها دست به کار شگفت انگیزی بزنند
حقوق فردی محترم شمرده میشود واز جمع کلاس یکی خلق خودرا تقدیم معلم میکند
معلم کار اورا زشت میداند که یعنی من طالب زیبائیم
ولی سرانجام همان زشتی با بیان کودک که این کاریکاتور است به زیبائی خنده داری تبدیل میشود
اوج کار آنجاست که کودک به خودش پرداخته وآنچه های خودرا به نمایش گذاشته من نمیخواهم با روانکاوی خودم ازکاریکاتور(آدمی که بینی پهن-چشمهای ریز-وبینی یک چهارم سرش)
زیبائی هنر را به خشکی میدان روانکاوی ببرم میخواهم بگویم
وقتی بی بضاعتی چون من اینقدر از کارشما تاثیر گرفته باشد
مطمئن باشید دیگران اثرات بیشتری خواهند گرفت.
به شما تبریک میگویم کارتان بی نظیر است
حرف دیگری هم هست که کامنت گذاشتن یعنی هنر ایجاد ارتباط همه باید این هنر رایاد بگیرند وبا ممارست دراین کار که دشوارهم هست خودرا ارتقا دهند
کم ندیده ام که کسانی میخ طویله میبرند وبه وبلاگی می آیند وبوی گند مغز های علیل سفلیسیشان رابا جای سم جا میگذارند ومیروند به زمین وزمان گیر میدهند ادعای فضل وکرامت هم دارند نمونه اش را بروید در خیزران بخوانید که البته دمش را روی کولش گذاشتم
حامد جان کارت درست است از خدابرایت توفیق طلب میکنم
آرزومند آرزوهای شما
با احترام ادب اشتیاق ومحبت بیکران
خیزران
سلام
قشنگ بود.آدم یه جوری میشه
حامد عزیز
قصد توهین یه خدای نکرده جسارت به تو را ندارم من هنوز یادم هست که تو بیدریغ برای یک عکس صمیمانه دوباره آدرس دادی و به قصد کمک به من عکس بید مجنونی را نشانم دادی که هنوز به علت مشغله زیاد نتوانسته ام آنرا روی بلاگ خودم نصب کنم ولی
تا وقتی دوستان صاحب نظری چون دوست عزیزمان ژانوس را که تا وقتی مجیزش را بگویی دوست است و وقتی انتقادش کنی دشمن میشود را داری من شجاعت نمیکنم که کامنت بگذارم
ولی قسم میخورم که به تو به عنوان یکی از دوستان خوب دنیای مجازی ام ارادتی خاص دارم و با کمال مسرت به تو سر میزنم حتی اگر تو دلت نخواهد من خواهم آمد و فقط شاید کامنتی نگذارم که تو را ناراحت کنم (البته خدا آنروز را نیاورد) و ممنونم از اینکه بنده نوازی میکنی و به من سر میزنی
یک چیز محض اطلاع باید بگویم که من دو کامنت جداگانه و متوالی در دفاع از خودم به استاد شریفمان !!! ژانوس نوشتم که ایشان شرافتمندانه !!! آنها را پاک فرمودند و میبینم که اکنون هم در وبلاگ تو قصد مظلوم نمایی و ... دارد
بگذریم
موفق باشی
یا حق
دوست عزیز
من همیشه در زندگی ام سعی کرده ام در مورد هیچ کس قضاوت نکنم و در هیچ مجادله ای دخالت نکنم مگر به در خواست یکی از طرفین برای آشتی(آنجاست که سعی خودم را می کنم حتی به قیمت از دست دادن هر دو دوست) .. از تو و دوست مشترکمان ژانوس گرامی هم خواهش می کنم در این وبلاگ نسبت به همدیگر شکیبا باشید
چه جسور بود پسرک!
.
.
خوب باشی
متاثر شدم حامد جان ولی نمی دونم چرا!
حامد عزیز سلام
امید است حالت خوب باشد از اینکه اومدی ممنونم ازاینکه کامنت گذاشتی باز هم ممنون
خوشحال میشوم به دیدنم بیائی
با ادب احترام ومحبت بی پایان
سلام حامد
امیدوارم حالت خوب باشد دیگه چیزی به عید باقی نمونده حتما بچه ها هم صبرراازدست داده منتظر تعطیلاتند از کامنتی که برا پست قبلیم گذاشته بودی ممنونم از اون وقت دیگه ازت خبر ندارم
سلامت باشی
با احترام وادب
سلام
حال و هوای بهار حال و هوای تغییره نه سکوت و شما باز هم سکوت کردین.......منتظر این نوشته های قشنگتونم....
بر عکس من که در این حال و هوای بهاری بد جور تغییر می کنم و از این وب به اون وب می رم........دیگه هیچکس منو جایی پیدا نمی کنه:ی
چه کنم که از تکرار فرار می کنم و برای ترس از این تکرار تغییر را دنبال می کنم......و دیگه با تحول رفیق صمیمی شدم....
منتظر حضور بارونی شما تو وبلاگ جدیدم هستم....:ی
راسی تو را خدا زودتر آپ کنین........چشم انتظار قلم زیباتونم....
بمونین
بهاربارونی
آه ه ه - سال نو مبارک